آنتونیوی بیکار وقتی بالاخره کاری پیدا میکند که در آن پوسترهایی را در سراسر رم جنگزده آویزان میکند، بسیار خوشحال میشود. با این حال، در اولین روز کاریاش، دوچرخهاش - که برای کارش ضروری است - دزدیده میشود. شغل او محکوم به فنا است مگر اینکه بتواند دزد را پیدا کند. آنتونیو با کمک پسرش، شهر را زیر و رو میکند و به شدت به دنبال عدالت میگردد.