رفتن به نسخه قدیمی مووی لند
کلیک کنکمیسر پلیس، دادستان سینها و بازرس پلیس ویکرام سینگ برای صحبت با یک زندانی به نام آرون ساکسنا به بیمارستان روانی مرکزی میآیند. آنها امیدوارند ویکرام را متقاعد کنند که با آرون دوست شود تا بتوانند راز اینکه چرا آرون در نهایت عاشق ساپنای ثروتمند شد، سپس با جیوتی وارد رابطه شد و در نهایت او را کشت، را کشف کنند. آرون دستگیر میشود، به قتل اعتراف میکند و به اعدام محکوم میشود. این خبر آرون را تا حدی آشفته میکند که از نظر روانی ناپایدار میشود و در بیمارستان بستری میشود. ویکرام امیدوار است با آرون دوست شود، او را درمان و از نظر پزشکی مرخص کند و مطمئن شود که او را اعدام میکنند.