

وحشت به جایی میرسد که همه ما در آن احساس امنیت بیشتری میکنیم... وقتی زنی ثروتمند به نام کلوئی و پسرخواندهاش، جیکوب، توسط سه دزد متخصص در عمارت دورافتادهشان هدف قرار میگیرند، تنها راه کمک به او تماس تلفنی با مایک، متخصص سیستمهای امنیتی، است. اما با افزایش خصومت متجاوزان و متزلزل شدن رابطه، آیا او به مایک اعتماد میکند که چشمهایش باشد و او را به جای امنی هدایت کند؟