ایشان آواستی، کودک هشت سالهای است که دنیایش پر از شگفتیهایی است که به نظر نمیرسد هیچکس دیگری قدرشان را بداند. رنگها، ماهیها، سگها و بادبادکها برای بزرگسالان اهمیتی ندارند، چرا که آنها بیشتر به چیزهایی مانند تکالیف، نمره و مرتب بودن علاقهمند هستند. ایشان ظاهراً نمیتواند هیچ چیز را در کلاس درست یاد بگیرد؛ سپس او را به مدرسه شبانهروزی میفرستند، جایی که زندگیاش برای همیشه تغییر میکند.