میکولا یک صلحطلب عجیب و غریب است که میخواهد برای بشریت مفید باشد. وقتی جنگ در دونباس آغاز میشود، دنیای سادهلوحانه میکولا در حال فروپاشی است زیرا شبهنظامیان همسر باردارش را میکشند و خانهاش را به آتش میکشند. او که بهبود یافته است، تصمیمی اساسی میگیرد و در یک گروه تکتیرانداز ثبت نام میکند. او که با قاتلان همسرش آشنا شده، از نظر احساسی فرو میریزد و «ترور تکتیراندازی» را برای دشمن ترتیب میدهد.