

جیمی تانگ، راننده تاکسی که حالا راننده شده، متوجه میشود که وقتی برای کلارک دولین، میلیونر خوشگذران، کار میکند، فقط یک قانون وجود دارد: هرگز به کت و شلوار گرانقیمت دولین دست نزن. اما وقتی دولین در یک تصادف انفجاری موقتاً از کار میافتد، جیمی کت و شلوار را میپوشد و خیلی زود متوجه میشود که این کت و شلوار خارقالعاده ممکن است بیشتر به درد کمربند مشکی بخورد تا کراوات مشکی. جیمی با همراهی شریکی به بیتجربه بودن خودش، ناخواسته تبدیل به یک مامور مخفی میشود.